۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۳:۲۰

یادداشتی بمناسبت خاموشی صدای وروجک/

می‌ترسم یک روز دوباره دیر شود!

می‌ترسم یک روز دوباره دیر شود!

همه ما از کودکی‌هایمان خاطرات و نوستالژی‌های جامانده از گذشته داریم که در ذهن ما نقش بسته و حک شده است. خاطراتی از کارتون‌ها و انمیشن‌های دهه 60 و 70 و حتی سریال‌ها و شخصیت‌های محوری. کسانی که با صدای آن‌ها زندگی کرده‌ایم، گریه کرده و خندیده‌ایم. ولی متاسفانه بیشتر ما شاید هرگز صاحبان اصلی این صداها را ندیده و نشناختیم.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: ایوب بهرام، نویسنده به مناسبت درگذشت علی اصغر خواجه افضلی، گوینده پیشکسوت عرصه دوبلاژ یادداشتی نوشته و آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. این یادداشت از منظر یک نویسنده و مخاطب آثار این گوینده نوشته شده که بسیاری از خاطرات و نوستالژی‌های گذشته خود را با صدای این گوینده ساخته است. متن این یادداشت در ادامه می‌آید:    

هیچ ملتی شاید به اندازه ما، ضرب‌المثل‌های متنوع نداشته باشد؛ در مورد همه‌چیز ضرب‌المثل داریم؛ دوستی، عاطفه، نوع‌دوستی، احترام به دیگران و دانستن قدر یکدیگر قبل از نبودن:

بیا تاقدر یکدگر بدانیم که/ تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند/ سگی بگذار ماهم مردمانیم

این هم از اشعار جناب مولاناست که این‌قدر گویا و زیباست که فکر نکنم نیاز به توضیح داشته باشد.

هر روز در گوشه و کنار می‌بینیم و می‌شنویم که «راستی فلانی هم مُرد»... و با این جمله به صورت غیرمستقیم یعنی همه چیز تمام شد و رفت پی‌ کارش. یعنی دیگر ما او را نمی‌بینیم... یعنی دیگر او را نداریم و از محبت‌ها و داشته‌های او بی‌نصیبیم و... و ... حالا باید ببینیم واقعاً ما در زمان بودن همان افراد چه کار کرده‌ایم؟ چند دفعه به ملاقات او رفته‌ایم. چقدر از او سراغ گرفته‌ایم و هزار حرف و حدیث دیگر.

همه ما از کودکی‌هایمان خاطرات و نوستالژی‌های جامانده از گذشته داریم که در ذهن ما نقش بسته و حک شده است. خاطراتی از کارتون‌ها و انمیشن‌های دهه 60 و 70 و حتی سریال‌ها و شخصیت‌های محوری. کسانی که با صدای آن‌ها زندگی کرده‌ایم، گریه کرده و خندیده‌ایم. ولی متاسفانه بیشتر ما شاید هرگز صاحبان اصلی این صداها را ندیده و نشناختیم.

صنعت دوبله جزء هنرهایی است که مورد بی‌مهری همه ما قرار گرفته است؛ نه یک شخص خاص. شاید گناه من بیننده و شنونده کمتر از دست‌اندرکاران ذی‌ربط در شناساندن و شناختن این قشر زحمت‌کش نباشد. چون من آن‌قدر درگیر زندگی و زیر و بم آن بوده‌ام که یادم رفته که صدایی در کنار من هست که من با آن زندگی کرده ام و  نپرسیده ام که صاحب این صدا کیست؟

البته خدای ناکرده این حرف به آن معنی نیست که این اساتید گمنامند و ناشناخته، که تمام اهل فن آن‌ها را می‌شناسند. اما وقتی مجلات و روزنامه ها را ورق می‌زنیم پر است از عکس‌های فلان بازیگر و فوتبالیست داخلی وخارجی عکس فلان ماشین و فلان و فلان. اما کمتر دیده‌ام کسی سراغ  یک دوبلور برود و مصاحبه‌ای با او ترتیب بدهد. کمتر با عکس فلان دوبلور صدای فلان شخصیت محبوب رو و داخل مجلات برخورد کرده‌ایم. کمتر که نه؛ در واقع هیچ.

وقتی خبر درگذشت علی اصغر خواجه افضلی از گویندگان پیشکسوت عرصه دوبله و صداهای ماندگارمان که صدایش دمخور کودکی‌های ما بود شنیدم، غصه در دلم نشست. کسی که در بحبوحه جنگ صدایش ما را پای تلویزیون می‌نشاند؛ کسی که خنده‌های کودکانه ما را در آن دوران دلیل بود، دیگر در بین ما نیست.

با خودم گفتم یعنی واقعا می‌شود انسانی این‌قدر آشنا باشد و ناشناخته بماند؟ حداقل برای من! برای همه ما اتفاق افتاده که کسی را از دست داده‌ایم که شاید چندسالی یک‌بار به دیدن او نمی‌رفتیم، اما وقتی درگذشت غمگین می‌شویم می‌توانیم فرض کنیم که زنده است، ولی ما او را نمی‌بینیم. ولی نمی‌شود! بودن چیز دیگری است. نفس کشیدن در هوایی که او هم نفس می‌کشد حرف دیگری است. به قول معروف و تکراری:

«مسئله این است؛ بودن یا نبودن!»

این اتفاق چندبار دیگر افتاده و ما داریم یکی‌یکی عزیزانی را از دست می‌دهیم که دین بزرگی بر دوش هنر و من و ما دارند.

چه اشکال دارد برنامه‌ای در ساعت پربیننده تلویزیون ویژه این عزیزان و خاطراتشان در نظر بگیرند؟ نمی‌خواهم از اهمیت کار دوبله بگویم که کمتر از شخصیت اصلی فیلم نیست که مجال حرف مرا نیست. من چقدر این هنرمند دوست‌داشتنی عرصه سینما، انمیشن و تلوزیون را می‌شناختم؟ می‌ترسم باز هم یک روز خبری را ببینم و دیر شده باشد.
 

کد خبر 2127622

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha